سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ازهردری سخنی
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
یکشنبه 87 مرداد 6 ساعت 12:56 صبحتنها

یه روز بهم گفت: «می‌خوام باهات دوست باشم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». بهش لبخند زدم  
و گفتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من هم خیلی
تنهام». یه روز دیگه بهم گفت: «می‌خوام تا ابد
باهات بمونم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». 

بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من
هم خیلی تنهام». یه روز دیگه گفت: «می‌خوام برم یه
جای دور، جایی که هیچ مزاحمی نباشه. بعد که همه
چیز روبراه شد تو هم بیا. آخه می‌دونی؟ من اینجا
خیلی تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می‌دونم.
فکر خوبیه. من هم خیلی تنهام». یه روز تو نامه‌ش
نوشت: «من اینجا یه دوست پیدا کردم. آخه می‌دونی؟
من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند کشیدم و
زیرش نوشتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.من هم خیلی
تنهام». یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت: «من
قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم. آخه
می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام». براش یه لبخند
کشیدم و زیرش نوشتم: «آره می‌دونم. فکر خوبیه.
من هم خیلی تنهام».
حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی
خوشحالم و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که
نمی دونه من هنوز هم خیلی تنهام

 


متن فوق توسط: haparooot نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

درباره خودم
ازهردری سخنی
haparooot
لوگوی من
ازهردری سخنی
لوگوی دوستان من

اشتراک در خبرنامه